آن سبو بشکست به قلم مریم جاری
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۴ روز پیش
سرمدی هم میدانست که مهرداد، پُربیراه نمیگوید اما قبل از آمدن او، پدر هامون را با بخشیدن نیمی از پولی که برای سند خانه مانده بود، از شکایت منصرف کرده و قول پیگیری و جبران داده بود، و در سوی دیگر هم قصد داشت ضرر وارده به خودش را با متهم کردن مهرداد، وصول کند، اما با شنیدن جملهی آخرِ مهرداد، ترسید که صاحبخانه طمع کرده و برای سرکیسه کردن، به شکایت و تحت فشار گذاشتنش ترغیب شود؛ از این
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ندا
00عالی